عید ما در راه است
تانیا زبیر عاکفی تانیا زبیر عاکفی

عید من لحظه دیدار پرستوی سپید
بر سر شاخهء ناجو تر است
عید من پیرهن ایست، به تن عریانی
که ز سرمای زمستان وخیم، هی به خود میلرزد
عید من پاپوش ایست به سرا پنجهء پا های کسی
که هزاران ترک از غصهء دوران دارد
عید من تکهء نان ایست به فرزند یتیم 
که هیولای ستم، پدرش را به اسارت برده
عید من لبخند ایست به لب نسل جوان
به لب مادر پیر، به لب کودک امروز که جز غصه ندید
کودکان وطنم
این همان نسل سپیدی که ملحق شده از هر طرف اند
آی انسان زمان
عید ما گشتن گاو و گله و شتر نیست !!!
عید ما قربانیست
عید ما و من و تو
گشتن نفس پلید آدم، گشتن ظلم و جفا
گشتن غارت و جهل و ستم است
عید ما هوشیاریست
آی انسان زمان
بال و پر های پرستو سپید
بشکسته شاید
اما شاخ ناجو 
تا به امروز تر است
عید ما در راه است...
عید ما فرخنده!!!
11 نوامبر 2011


November 5th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان